پارت پانزده

ویو جیمین اروم موهاشو نوازش میکردم که دیدم صدایی ازش نمیاد،فک کردم دیگه گریه نمیکنه اروم سرمو بردج پایین و بهش نگا کردم که دیدم خوابه.
بلندش کردمو گذاشتمش تو ماشین خودم و بردمش خونه خودش که میشد خونه مشترکمون.رسیدم و ماشینو پارک کردم.ات و براید استال بغلش کردمو بردمش تو اتاق شو گذاشتمش رو تخت.لباساش و عوض کردمو خودمم لباسامو عوض کردم.رفتم رو تخت و بغلش کردمو خوابیدم.
صبح روز بعد ویو ات
با سفتی دستای یکی دور کمرم از خواب بیدار شدم.دیدم جیمین سف بغلم کرده انگار که میخوان منو بدزدن.
هر کاری کردم نتونستم دستشو شل کنم برا همین صداش کردم.
+جیمینا
+جیمین
+عشقم
+موچی
+ددی
=جونم بیب
+یا تو خیلی منحرفی به جز ددی اگه صدات کنم نمیشنوی ولی اگه ددی صدات کنم میشنوی😟
=خب شاید دلم بخواد ببیبیم ددی صدام کنه
+اما تو ازم خواسته بودی که فقط تو رابطه اینجوری صدات کنم وگرنه اگه همینجوری صدات کنم تو تحریک میشی
=اره میشم الانم شدم
خواستم حرفی بزنم که خیمه زد روم و......
دیدگاه ها (۵)

پارت شانزده

های

خب خب برگشتم دوستان

پارت چهارده فصل دوم

نام فیک: عشق مخفیPart: 40ویو ات*خیلی صدای تیر اندازی زیاد بو...

𝚙𝚊𝚛𝚛11سوهو.. عذر میخوام ات منو ببخش واستا تو الان داری داداش...

نام فیک: عشق مخفیPart: 31ویو ات*ات. چیزی نیست*ارومجی. مطمئنی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط